دکتر فرخ توکلی کارشناس ژئودزی سازمان نقشهبرداری کشور؛ درگفتگو با روابط عمومی این سازمان بیان کرد: «ایران در کمربند زمینلرزه آلپ-هیمالیا بین دو صفحه تکتونیکی عربی و اوراسیا قرار گرفته است. ما در سازمان نقشهبرداری کشور با سیستمهای تعیین موقعیت ماهوارهای GPS میزان همگرایی دو صفحه تکتونیکی عربی و اوراسیا را از غرب به شرق بین 18 میلیمتر در سال تا 30 میلیمتر در سال اندازه گرفتهایم. چون صفحه اوراسیا صلب است بیشتر این همگراییها باید در کشور عزیز ما خورده و یا جذب شود. و خورده شدن آن بهصورت کوهزایی در البرز، زاگرس، کوههای کوپهداغ و در امتداد گسلهای بزرگ کشور در آذربایجان، اطراف کویر لوت و ... بهصورت جابهجایی در گسلهای اصلی کشور، خودش را نشان میدهد. هرچقدر فشار به گسلها بیشتر شود و سنگها و مواد نتوانند مقاومت کنند زمینلرزه اتفاق میافتد که بسته به شرایط گسلها این زمینلرزهها دورهی تناوب دارند و گاهی بهطور مثال هر 200 سال و یا هر 1000 سال یکبار اتفاق میافتد؛ البته طول این دوره میتواند کمتر یا بیشتر از این میزان باشد. بنابراین، قرار گرفتن در مرز بین دو صفحهی تکتونیکی است که زمینلرزههای متعدد را به ما تحمیل کرده است.»
وی در تشریح علت اظهار نظر مهندسان نقشهبرداری و ژئودزی در کنار سایر متخصصان در خصوص ژئودینامیک و زمینلرزه افزود: «ما مهندسان نقشهبردار متخصص تعیین مختصات دقیق هستیم و این کار را با ابزارهایی مانند سیستم تعیین موقعیت ماهوارهایGPS(GNSS) و تکنیک اینترفرومتری تصویر راداری(INSAR) انجام میدهیم. از دههی 90 میلادی متخصصین ژئودزی فعالانه با تعیین مختصات دقیق نقاط اطراف گسلها در زمانهای مختلف توانستهاند میزان تغییر مختصات و یا به عبارتی میزان جابجاییها و تغییر شکل پوسته زمین را بهدست بیاورند. در این خصوص سازمان نقشهبرداری کشور حدود 140 ایستگاه ماهوارهایGPS در کشور در اطراف گسلها و مناطق ژئودینامیکی فعال نصب کرده است و بهصورت شبانهروزی جابهجایی گسلها را رصد میکند. ایجاد این شبکهها از سال 1380 شروع شده است.»
وی در رابطه با آمار زمینلرزههای کشور گفت: «تعدادزمین لرزهها در هر ماه با ماه دیگر فرق دارد؛ ولی به گزارش مرکز لرزهنگاری کشور در ماه گذشته بیش از 800 زمینلرزه با شدتهای مختلف در کشور ثبت شده است که نقشه توزیع آن در رسانهها منعکس شد.»
این کارشناس در ادامه گفت: «زمینلرزه استان گلستان برای من جالب بود. این زمینلرزه به بزرگی2/5 ریشتر در عمق ۱۰ كیلومتری زمین در مرز ایران و تركمنستان و در حوالی شهر مراوه تپه اتفاق افتاد. طی سالهای گذشته سازمان نقشهبرداری کشور در آن منطقه شبکهای از ایستگاههای تعیین موقعیت ماهوارهای GPS ایجاد کرده است و بنده این افتخار را داشتهام که دادههای این ایستگاهها را پردازش و تجزیه و تحلیل کنم. بهطور کلی، منطقه شمال شرقی کشور از نظر تکتونیکی خاص است، چرا که محل برخورد چند مشخصهی زمینشناسی است و در جنوب و شرق پدیده البرز با بینالود و در شمال و شرق کوههای هزارمسجد و کوپهداغ قرار گرفته است و چند گسل موازی هم که سیستم گسلی قوچان را تشکیل داده است با یک روند تقریبا شمالی جنوبی به گسل عشقآباد وصل شده است. با اندازهگیریهایGPS مشخص است که شمال شرقی ایران حدود 5 تا 8 میلیمتر در سال کوتاهشدگی دارد. این کوتاهشدگی بهصورت 5 میلیمتر در سال جابهجایی امتداد لغز در امتداد گسل قوچان ثبت شده است. گسلهای البرز 2 تا 5/2 میلیمتر در سال حرکت امتداد لغز چپگرد دارند. اما در شمال، گسل عشقآباد با نرخ 5 تا 8 میلیمتر در سال به صورت امتداد لغز راستگرد جابهجا میشود. تمامی مدلهای ژئودینامیک که از طریق ژئودزی بهدست میآیند با مدلهای زمینشناسی و مکانیزم زمینلرزههای اتفاق افتاده مطابقت دارد. زمینلرزه 2/5 ریشتری هم داخل پهنهی حوزه جنوبی دریای خزر اتاق افتاده و در شمال این پهنه گسل راستگرد عشق آباد و در جنوب گسل چپگرد البرز و سیستم گسلش شاهرود قرار دارند. در نتیجه پهنه حوزه جنوبی دریای خزر با سرعتی حدود 6 میلیمتر در سال به سمت شمال شرقی حرکت میکند. یعنی اگر مکانیزم این زمین لرزه هم رسم شود به احتمال زیاد مکانیزم ترکیبی نرمال با امتداد لغز خواهد بود. پس به نظر بنده این قسمت از منطقه از حوزه کوپهداغ و البرز گسیخته شده و به سمت شمال شرقی حرکت میکند.»
وی با اشاره به زمینلرزه اطرف دماوند و فیروزکوه گفت: «البرز خصوصیات خاص خودش را دارد و با خصوصیات تکتونیکی مناطق دیگر بهخصوص زاگرس فرق دارد. در جنوب البرز گسل چپگرد مشاء و در مرکز گسلهای البرز و در شمال گسل خزر نقش اصلی را در ژئودینامیک بازی میکنند. اندازهگیریهای ایستگاههای GPS البرز و جنوب البرز نشان میدهد که البرز حدود 6 میلیمتر در سال کوتاهشدگی دارد. گسل مشاء بیشتر امتداد لغز چپگرد است و حدود 2 میلی متر در سال جابهجا میشود و در شمال هم گسلها بیشتر رفتار تراستی دارند. حدود 3 میلیمتر در سال هم کوهزایی در البرز مشاهده میشود. از روی بردارهای سرعت ایستگاههای GPS نرخ کرنش و استرین مناطق مختلف البرز و جنوب البرز محاسبه شد. بخش عمدهای از البرز نرخ کرنش بالایی دارد و این نشان میدهد که البرز فعال است و کوهزایی همراه با جابهجایی افق در آن وجود دارد. اطراف تهران هم نرخ جابهجایی پوسته فرق میکند. در شرق تهران نرخ کرنش بالاست و در غرب تهران نرخ کرنش کمتر است. با این تعداد گیرنده GPS در شرق نمیتوان به صراحت گفت که غرب تهران کلا" قفلشدگی داشته و در آینده شاهد زمینلرزه های شدید خواهیم بود؛ شاید رژیم تکتونیکی البرز فرق کرده باشد و در قسمتهایی انرژیهای ذخیره شده با زمینلرزههای آرام (slow earthquake) تخلیه میشود و فشار به مناطق دیگر انتقال مییابد.»
وی خاطرنشان کرد: «زمینلرزههای با شدت حدود 3 تا 4 که هر چند ماه اتفاق میافتند، زیاد نگرانکننده نیستند، البته اینطور هم نیست که آنها را رصد نکنیم. در کشور ما در ماه تعداد زیادی از این زمینلرزهها با شدت حدود 4 اتفاق میافتد. البته به علت شرایط خاص تهران باید روند این زمینلرزهها را مطالعه و مدلبندی کرد. سری زمانی ایستگاههای دائمیGPS مناطقی از اطراف تهران، نشان میدهد که هر چند ماه زمینلرزههای آرامی (slow earthquake) اتفاق میافتد. این زمینلرزهها با این تعداد لرزهنگار کشور قابل ثبت نیستند. مگر اینکه ایستگاههای لرزهنگاری به مرکز وقوع این زمینلرزههای آرام نزدیک باشند و تعداد آنها بیشتر شوند. اگر به نقشههای زمینلرزههای اتفاق افتاده نگاه کنیم مناطقی هستند که برای آنها زمینلرزهای ثبت نشده است. بهتر است در آن مناطق ایستگاههای دائمی GPS نصب کرد و حداقل سه سال سری زمانی تغییرات مختصات را ثبت کرد. شاید در آن مناطق زمینلرزههای آرام صورت میگیرد. در این شرایط فقط اطلاعات ژئودتیکی باGPS هست که وقوع زمین لرزه آرام را نشان میدهد. این چند ماهه تعداد زیادی زمینلرزه با شدت کم در غرب فیروزکوه اتفاق افتاد و به نظر میرسد گسلش جدیدی در آن مناطق اتفاق میافتد. در حال حاضر شرایط نگران کننده به نظر نمیرسد. خیلی از این زمینلرزهها را بهراحتی نمیتوان گسل مسبب برایش تعیین کرد، زیرا که گسلها به هم نزدیک هستند و شیب گسلها فرق میکنند. در زمینلرزه سال 1382 بم همه متخصصین علوم زمین گسل بم را عامل این اتفاق میدانستند ولی اندازهگیریهای بیشتر نشان داد که گسل جدیدی در دو کیلومتری غرب گسل بم مسبب این زمین لرزه بوده است.»
وی در تشریح علت وقوع زمینلرزههای متعدد در زاگرس در روزهای اخیر به تفاوت ساختار سایزموتکتونیک زاگرس با البرز اشاره کرد و گفت: «در زاگرس گسلها در سطح، رخنمون ندارند. سنگ بستر اصل زاگرس زیر کیلومترها رسوب دفن شده و دکتر بربریان این گسلها را کور نامیده است. تغییر شکلی و جابهجاییهایی که با سیستمهای GPS در سطح ثبت میشوند بیشتر غیرلرزهای (Aseismic) هستند ولی در البرز تمامی تغییر شکلها و جابجاییها لرزهای (Seismic) هستند. در تمام اندازهگیریهای ماهوارهای در زاگرس مرکزی، کوتاهشدگی ثبت میشود ولی در زاگرس شمالی در جنوب غربی کوتاهشدگی و در شمال شرقی حرکت امتداد لغز اندازهگیری میشود. بین این دو ساختار هم با گسل شمالی جنوبی کازرون تعریف شده است. زمینلرزهای هم که امروز در اهرم بوشهر اتفاق افتاده در نزدیکی جنوب این گسل و یا تراستهای منشعب از آن اتفاق افتاده است. حدود سالهای 1385 من روی گسل کازرون کار میکردم، شاخه جنوبی گسل فعال نبود و زمینلرزههای زیادی بر روی آن ثبت نشده بود وGPS جابهجایی را روی این شاخه از گسل نشان نمیداد ولی از سال 1387 و 1388 زمینلرزههای شدیدی در آن مناطق اتفاق افتاد و منطقه از قفلشدگی بیرون آمد و با GPS جابهجاییهایی روی گسلهای منطقه ثبت میشوند. در زاگرس تعداد زمینلرزهها خیلی بیشتر از البرز هست ولی شدت آنها کمتر از البرز هستند. اما زمینلرزههای البرز کم ولی با شدت بیشتر هستند.»
وی در خاتمه بیان کرد: «با بهکارگیری ابزارهای ژئودتیکی مثل سیستمهای تعیینموقعیت ماهوارهای GPS یا GNSS و تصویربرداری راداری INSAR در شرایط دورههای زمینلرزه(قبل از زمینلرزه، حین زمینلرزه، پس از زمینلرزه) اطلاعات خوبی از تغییر شکل پوستهی زمین بدست میآید که با یک کار تیمی خوب با متخصصین ژئوفیزیک، زمینشناسان و زمینلرزهشناسان میتوان رفتار زمین را مدلبندی کرد. با ژئودزی میتوانیم بعضی مناطق مشکوک به قفلشدگی را مطالعه کنیم، شاید در آن مناطق انرژیهای ذخیره شده با زمینلرزههای آرام تخلیه میشود. خوشبختانه، در حال حاضر تکنیک ژئودزی میتواند مناطق با زمینلرزههای آرام را شناسایی کند و بهتر است که هر چقدر میتوانیم تعداد ایستگاههای دائمی GNSS را بیشتر کنیم. ژاپن در هر 25 کیلومتر یک ایستگاه دائمیGPS دارد و انشاءالله ما هم بتوانیم به آن شرایط برسیم. البته در سالهای اخیر پدیده فرونشست در روند مطالعه ژئودینامیک و تکتونیک اختلال ایجاد کرده است؛ متخصصین ژئودزی هر دو پدیده را مطالعه و هرکدام را از هم تفکیک و مدلبندی میکنند.»